Web Analytics Made Easy - Statcounter

 

فیلم کاپیتان امیر به کارگردانی سعید چاری با موضوع زندگی شهید فوتبالیست مهدی رضایی مجد با حضور برخی مسئولان و هنرمندان رونمایی شد. در این اکران خصوصی قاضی زاده هاشمی رئیس بنیاد شهید، عبدالحمید احمدی از وزارت ورزش و غلامحسین زمان آبادی مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال و روح الله محسنی نسب دبیر ستاد امر به معروف تهران و برخی هنرمندان همچون حسین مختاری و امیر زریوند و لیلا بوشهری و ابوالفضل همراه و خانواده‌های شهید علی خلیلی و شهید محمد محمدی از شهدای حجاب و عفاف به تماشای فیلم نشستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سعید چاری کارگردان و تهیه کننده گفت: این فیلم سینمایی از آخرین نقش آفرینی‌های زنده یاد علی انصاریان است ک در نقش شهید مهدی رضایی مجد در این فیلم ظاهر شده است. این فیلم در سال ۹۷ جایزه بهترین فیلم سبک ورزشی جشنواره فیلم‌های ورزشی را کسب کرد و در جشنواره فیلم‌های ورزشی میلان هم حضور پیدا کرد که زنده یاد علی انصاریان در آن جشنواره حاضر بود.

وی ادامه داد: این فیلم اولین فیلم سینمایی ایران با موضوع مستقیم حجاب است و فیلم دارای دو داستان موازی است، پروانه کمالی یکی از بازیکنان تیم ملی فوتبال بانوان ایران به علت حذف ناجوانمردانه تیم ملی از مقدماتی المپیک به علت پوشش اسلامی ملی پوشان زن تصمیم می‌گیرد به عنوان اولین لژیونر زن ایرانی مهاجرت کند. ولی متوجه می‌شود که در آنجا می‌بایست کشف حجاب کند و دچار بحران و دوراهی سختی می‌شود.

وی افزود: او در همین ایام به طور تصادفی با شهید مهدی رضایی مجد بازیکن سابق باشگاه پرسپولیس با بازی زنده یاد علی انصاریان مواجه می‌شود و مسیر زندگی پر تلاطمی را طی می‌کند.

چاری عنوان کرد: در این فیلم علاوه بر زنده یاد علی انصاریان بازیکنان تیم ملی فوتبال زنان ایران کوهستان خسروی، سارا قمی، زهرا قنبری، نیلوفر اردلان و مریم ازمون و ... ایفای نقش کرده اند.

قاضی زاده هاشمی رئیس بنیاد شهید گفت: بیشتر باید قهرمانان ملی را معرفی کنیم که در این فیلم تلاش شده بود یکی از شهدای ورزشکار و فوتبالیست ما معرفی شود در ضمن به چرایی شهادت و شخصیت او بپردازد و به مسئله حجاب همراه با ورزش هم اشاره کرده بود.

وی ادامه داد: بیشتر افرادی که در این فیلم بازی می‌کردند شخصیت‌های حقیقی بودند و بازی گرفتن از آن‌ها سخت است و فیلم را به یک مستند سینمایی نزدیک کرده بود و در این سطح فیلم قابل قبولی بود و به عوامل تبریک می‌گویم.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اکران خصوصی علی انصاریان فیلم سینمایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۶۳۲۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد

 این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلی‌هایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدت‌های خود را در عملیات غرورآفرین الی بیت‌المقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه در ادامه می‌آید ماحصل همکلامی ما با محترم‌السادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است. 

بی‌قرار رفتن بود

سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم می‌کرد. خدمت سربازی‌اش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش می‌گوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کار‌های خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کار‌های خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک می‌کرد. همیشه نماز را اول وقت می‌خواند و من بلافاصله پشت سرش می‌ایستادم. نماز‌های جماعت‌مان را هیچگاه از یاد نمی‌برم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی می‌کردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار می‌داد. جمعیت به پادگان نزدیک می‌شد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضی‌ها می‌گفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما می‌کشاند.» چند روز بعد پادگان‌های ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوباره‌ای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد. 

 خبر تولد فاطمه

خدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش می‌گفتند: یکی از بچه‌ها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی می‌خواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی می‌گذاشت. بعضی‌ها از دور می‌گفتند:مبارکه! عده‌ای هم می‌پرسیدند:اسم دخترت را چی می‌گذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!

فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچه‌ها می‌خواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات می‌مانم. 

 شهادت در بیت المقدس

همرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعد‌ها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپاره‌ای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای ناله‌ای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. می‌دانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی می‌خواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه می‌گوید وقتی به شهادت رسید کوچک‌ترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهره‌اش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود. 

 بدرقه با دعای خیر

قبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعد‌ها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالی‌که سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه می‌خواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمی‌بینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!

 فاطمه و شهادت پدر

خیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیت‌المقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه می‌کرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد. 

از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامه‌ای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایت‌مدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیه‌هایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.

منبع: روزنامه جوان 

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • مادر روحانی شهید گیلانی به فرزند شهیدش پیوست
  • مادر روحانی شهید «حبیب الله رضایی» آسمانی شد
  • آسمانی شدن مادر روحانی شهید حبیب الله رضایی در رودسر
  • استفاده از نیروهای متدین در دانشگاه از کارهای استاد مطهری بود
  • حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد
  • تشییع و خاکسپاری پدر شهید والامقام عباس چاه کبوتری در گرگان
  • پیام آیت الله مظاهری به هجدهمین دوره همایش حکمت مطهر
  • تصاویر دیده نشده از زنده یاد علی انصاریان در پشت صحنه یک فیلم
  • تصویری دیده نشده از علی انصاریان در پشت صحنه یک فیلم
  • سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین انصاریان در حسینیه اعظم زنجان